پارت۲۹
چند لحظه بعد بلند شد و رفت سمت پنجره بیرونو نگاه کرد.هنوز اسلحه به سمت من نشونه گرفته بود.رو به من گفت
_بلند شو...
اگه به حرفش گوش نمیدادم چیکار میکرد؟بهم شلیک میکرد؟...به هر حال بلند شدم و به سمت در رفتم.پشت سرم اومد.رفتیم بیرون و درو بست.یکی از همسایه ها توی راهروی آپارتمان بود.شایان سریع پشت سرم ایستاد.سردی اسلحه رو پشتم حس میکردم.خانومه پرسید.
_حالتون خوبه خانوم سعادت؟
شایان اسلحه رو بیشتر به کمرم فشار داد.لبخند مصنوعی زدم و گفتم
_آره خوبم...چیزی نیست.
_باشه...
کمی نگاهم کرد و رفت به واحد خودش.اشکام روی صورتم خشک شده بودن و چشمام حتما قرمز بوده.
با اسانسور پایین رفتیم.در اسانسور که بسته شد گفتم
_میخوای چیکار کنی شایان؟
نفس عمیقی کشید و گفت
_اگه باهاشون همکاری کنی کاری باهات ندارن...
_اونا کین؟
صدای خانومه نشون داد که طبقه ی هم کفیم.در اسانسور باز شد و رفتیم بیرون.ماشین مشکی رنگی بیرون بود.به سمت ماشین رفتیم.
مردی با کت و شلوار مشکی پیاده شد و درو برام باز کرد.صورت بی روحی داشت و مشخص بود که فقط گوش به فرمانه...شایان به ماشین اشاره کرد و گفت
_سوار شو...
قبل ازینکه سوار بشم چشمم خورد به کسی که پشت دیوار مخفی شده بود و با نگرانی نگاهم میکرد.زمزمه کردم.
_ایمان...
_بلند شو...
اگه به حرفش گوش نمیدادم چیکار میکرد؟بهم شلیک میکرد؟...به هر حال بلند شدم و به سمت در رفتم.پشت سرم اومد.رفتیم بیرون و درو بست.یکی از همسایه ها توی راهروی آپارتمان بود.شایان سریع پشت سرم ایستاد.سردی اسلحه رو پشتم حس میکردم.خانومه پرسید.
_حالتون خوبه خانوم سعادت؟
شایان اسلحه رو بیشتر به کمرم فشار داد.لبخند مصنوعی زدم و گفتم
_آره خوبم...چیزی نیست.
_باشه...
کمی نگاهم کرد و رفت به واحد خودش.اشکام روی صورتم خشک شده بودن و چشمام حتما قرمز بوده.
با اسانسور پایین رفتیم.در اسانسور که بسته شد گفتم
_میخوای چیکار کنی شایان؟
نفس عمیقی کشید و گفت
_اگه باهاشون همکاری کنی کاری باهات ندارن...
_اونا کین؟
صدای خانومه نشون داد که طبقه ی هم کفیم.در اسانسور باز شد و رفتیم بیرون.ماشین مشکی رنگی بیرون بود.به سمت ماشین رفتیم.
مردی با کت و شلوار مشکی پیاده شد و درو برام باز کرد.صورت بی روحی داشت و مشخص بود که فقط گوش به فرمانه...شایان به ماشین اشاره کرد و گفت
_سوار شو...
قبل ازینکه سوار بشم چشمم خورد به کسی که پشت دیوار مخفی شده بود و با نگرانی نگاهم میکرد.زمزمه کردم.
_ایمان...
- ۵.۱k
- ۱۹ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط